به بهانه نمایش برای نوجوانان
نوجوانی؛ سُر خوردن از دوران کودکی به جوانی
مسلم قاسمی: نوجوانی، سُر خوردن دوران کودکی به جوانی است؛ بنابراین نه تخیل محض است و خوابهای رنگی کودکانه و نه دوره صلابت و استقلال جوانی! بحث امروز ما، این دوره گذراست!
برای ما که در حیطه هنر، بهویژه هنر نمایش مینویسیم و کارگردانی میکنیم، شناخت روحیات و حال و هوا و نوع خواستههای نوجوان، در هر فرآیندی کمک به درک بیشتر از این گروه سنی میکند. باید توجه داشته باشیم این تعاریف در زمانها و گروهها و حتی اقوام و فرهنگها شبیه هم نیستند و ما هیچگاه بدون در نظر داشتن احوال نوجوان در عصر و زمانه خود نمیتوانیم سنین نوجوانی خود را با آنها مقایسه کنیم. کما اینکه با کوچک کردن خود نیز نمیتوانیم برای کودکان این زمانه بنویسیم و نمایش بدهیم؛ بنابراین اولیا، مربیان و خردمندان یک جامعه پویا و خردورز باید با شناخت این مقطع حساس و پرتلاطم و لبریز از تغییرات جهشی در جسم، روح و تفکر، خود را برای کنار آمدن با این مقطع سنی حساس، مهم و وامانده و غریب بین چند تحول و ایجاد فضای اعتماد و درک بیشتر آن آماده کنند. متأسفانه جامعه ما به دلایل مختلف سیاسی، فرهنگی و تعلیمی و تربیتی نهتنها قرابت و رفاقتی با این گروه مؤثر در آینده جامعه ندارند، بلکه همواره این طیف را به افرادی طغیانگر، مزاحم و ساختارشکن تعبیر میکنند؛ و به جای رفاقت و ایجاد فضایی مناسب برای گفتوگو و استفاده بهینه از این مقطع سنی پر شروشور، سعی در سرکوب و سکون آن دارند؛ و در اینجاست که با موجی افسرده، سرخورده و گاه طغیانگر و معترض روبهرو میشوند.
اما وظیفه یک نویسنده و پژوهشگر هنرمند تئاتر برای این مقطع سنی چیست؟
1- مطالعه و شناخت لازم «روانشناسانه و جامعهشناسانه» این مقطع و شرایط زیستی و فرهنگی آن در جامعه امروز.
2- شناخت خود و گروه خود در مواجهه با این سن و جدی انگاشتن آن و راههای مختلف ارتباط صمیمانه و محترمانه با آن.
3- شناخت معضلات و مشکلات نوجوان در خانواده، جامعه، فضای مجازی و راههای بیان و برونرفت و یا کنار آمدن آگاهانه با آن.
4- پرهیز از موعظه، شعار، پند و اندرز و تعارفهای بعضا مادرانه، معلمانه، نگاههای دلسوزانه و...
5- ایجاد فضایی گفتوگومحور در جهت اعتماد به اینکه ما حرف شما را میشنویم، به آن توجه میکنیم و با یکدیگر و نه یکسویه، راهی برای حل برخی ناهمواریها پیدا میکنیم.
و موارد بسیار دیگر که در نهایت به این نکته مهم ختم میشود مبنی بر اینکه نوجوان در این برهه میخواهد خودِ شخصیتیِ خود را بروز دهد و بگوید من هم هستم، من هم شخصیت دارم، من همفکر میکنم؛ بنابراین اگر من را نبینید شما را مجبور خواهم کرد که مرا با منظر دیگری ببینید!
جامعه هنرمندان تئاتر کودک و نوجوان ما چه درست و چه نادرست، آگاهانه یا ناآگاهانه، صرفاً منفعتطلبانه و ژورنالیستی و گیشهپسند و یا هدفمند و مدبرانه، کار خود را در مقاطع مختلف از کودکی، یعنی تقریبا سهسالگی، مهدکودک، پیشدبستانی تا مقطع ابتدایی یعنی تا حدود یازده الی دوازدهسالگی پیداکرده و مشغول است؛ اما با ورود کودک به دوران سیزده تا چهاردهسالگی و مقطع دبیرستان، دیگر مسائل و مشکلات و اضطرابِ انتخاب در نگرش به آینده و آماده شدن برای زندگی و برنامهریزهای فرارو جدیتر میشود. دیگر حرکات طنزآمیز و مفرح و... اگر هم باشد، باید در جهت هدف و موضوع جدیتر در پسِ آن بوده تا ضمن اینکه نوجوان را تخلیه هیجانی میکند، سرشار از توجه، اخطار، هشدار و آکنده از امید و آرزو باشد. انسان را چیزی جز امید در هر شرایطی سرپا و پویا نگه نمیدارد؛ بنابراین این نکته را از من بهعنوان یک نویسنده، کارگردان، بازیگر و... مشاور فرهنگی و خانواده که چندین دهه در این عرصه فعالیت داشته و دارم، بپذیرید که نوجوان و جوان ما در این دوره سنی و این مقطع سیاسی و اجتماعی نیاز به درک متقابل، گوش شنوا، اعتماد و امید دارد. حال به هر طریق؛ کمدی، طنز، شوخی، درام، تخیل، هیجان، اما جذاب وجدی.
نوجوان امروز دلسوز نمیخواهد. رفیق میخواهد و گوش شنوا!