گفتوگو با مریم کاظمی
کار با کودکان و نوجوانان وظیفه من است
مریم کاظمی، نویسنده، بازیگر و کارگردانی تئاتر با بیان چالشهای همراهی با کودکان و نوجوانان، کار با آنها را وظیفه خود میداند.
نگار امیری: مریم کاظمی، بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر به تازگی نمایش «حماسه آرش کمانگیر»، روایت یکی از پهلوان های اسطورهای ایران را در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران روی صحنه میبرد.
با او به بهانه این اجرا و سالها فعالیت در عرصه تئاتر کودک و نوجوان گفتوگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه میخوانید.
پرداختن به داستانها و افسانههای بومی چقدر میتواند در آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ و ادبیات ایرانی موثر باشد؟
تئاتر قدرت زیادی در جلب توجه و تمرکز مخاطبان برای لذت بردن، سرگرم شدن و غرق شدن در داستان دارد. بنابراین میتواند سهم مهمی در یادآوری، تمرکز، توجه و اشاره به چیزی کند که در حال نمایش آن است. قطعا تنها گفتن اینکه ما ادبیات غنی و ناب داریم، کافی نیست تا مخاطبان به ویژه کودکان و نوجوانان تشویق و ترغیب به خواندن و دنبال کردن شوند. بزرگترها نیز که همان کودکان دیروز هستند به همین صورت تربیت شده و بزرگ شدهاند، بنابراین الزاما تئاتر بزرگسال به معنای این نیست که آنها تمرکز بیشتر و درک بهتری از کودکان و نوجوانان دارند.
همه در یک جامعه زندگی میکنیم و در همین اتمسفر تنفس میکنیم. تعداد بزرگترهایی که وقت خود را به بازیهای کامپیوتری میگذرانند کمتر از کودکان و نوجوانان نیست.
نباید فراموش کنیم که جنبههای سرگرمی و جذابیت آن قدر در دنیای امروز مهم است که عامل اصلی گرایش همگان به بازی یا تئاتر و سینما و یا ورزش است؛ بنابراین به نظر من شکی نیست که تئاتر جذاب، سرگرمکننده و هدفمند می تواند سهمی در این بازار رنگارنگ داشته باشد و تماشاگران کودک، نوجوان و بزرگسال را با فرهنگ و رسوم ایرانی آشنا کند.
ما همیشه بر این باور هستیم که نمایش یکی از مهمترین مولفههای فرهنگسازی و آموزش غیرمستقیم برای کودکان و نوجوانان است. با علم به این موضوع حضور و بهرهمندی از کودکان و نوجوانان در تئاتر به عنوان بازیگر و عوامل صحنه چقدر میتواند در افزایش فرهنگسازی و تعاملات اجتماعی آنها موثر باشد؟
من قبلا تجربه کار با بازیگران و هنرجویان کودک و نوجوان را در نمایش بزرگسال داشتهام، مهمترین نمونه آن نمایش «خسیس» است که در سال 96 در پردیس تئاتر تهران اجرا شد. اکنون نیز در «حماسه آرش کمانگیر» که یک نمایش ویژه بزرگسالان است، تجربه دیگری در این زمینه رقم زدهام.
حضور هنرجویان کودک و نوجوان در گروه و همراهی آنها با هنرمندان بزرگسال چند مزیت برای آنها دارد. خود را عضو یک گروه بزرگ میبینند.
کم کم میفهمند تلاش خودشان است که دیده میشود نه توصیه مادرها و پدرها. میفهمند کار گروهی از تلاش تک تک آدمها شکل میگیرد و منافع گروه مهم است نه ما و خانوادهمان و اصلیترین هدف من کمک به آنها برای گذشتن از مسیری غیرقابل اجتناب است.
چالش کار کردن و هدایت بازیگران گروه سنی کودکان و نوجوانان را چگونه مدیریت میکنید؟
باید از خیابان رد شد؛ هرچه سلامتتر بهتر. باید معاشرت کرد؛ هر چه سلامتتر بهتر. باید مدرسه رفت؛ هرچه کوشاتر بهتر و باید کارها را به پایان برد؛ هرچه مسئولیتپذیرتر، بهتر. مسیر بزرگ شدن قطعی است. چه بخواهیم چه نخواهیم؛ دوست داشته باشیم یا نه، ما بزرگ میشویم، رشد میکنیم و بهزودی به مرحله انتخابها و تصمیمها میرسیم، آیا آمادگی داریم؟
با این مقدمه عرض کنم برای من کار سخت با کودکان و نوجوانان و هماهنگ کردن آنها نه یک کار بلکه یک وظیفه است. دلم میخواهد از طریق کاری که دوست دارم و به آن اعتقاد دارم در گذشتن از مسیری بزرگ، کنار آن ها باشم. کار کردن بسیار سخت است بهویژه زمانی که تعداد آن قدر زیاد است که گاهی آنها را روی صحنه گم میکنم.
در این مسیر ما به نظم احتیاج داریم که این ها را از کلاسهای بازیگری کودک و نوجوان فرا میگیریم و با سختگیری جا میاندازیم. ساعتهای تمرین برای بچهها گاهی خسته کننده است. من از مادرها و پدرها بدون اظهار سلیقه و نظر در این بخش کمک می گیرم. قطعا اگر کمک و همکاری والدین نباشد واقعا نمی توان از هنرجویان کودک و نوجوان در تئاتر استفاده کرد. کلمه جادویی ما برای گذشتن از این چالش کلمه جادویی نظم است. نظم، دقت و فکر کردن به لحظه بعد.