نیازمند آموختن زبان مخاطب کودک و نوجوان هستیم
نوجوانی فاصله بین کودکی و جوانی و بهنوعی گذر از یک دنیا به دنیای دیگری است که توجه به آن بسیار اهمیت دارد.
علی یداللهی: یکی از بزرگترین کمبودهای ما در زمینه هنرهای نمایشی تولید تئاتر مناسب گروه سنی خردسال و بهویژه نوجوان است. با وجود گستردگی این گروه سنی نویسندگان و کارگردانان تمرکز کمی نسبت به تولید اثر برای آنها دارند. تولید تئاتر مناسب برای نوجوانان توسط هنرمندان این حوزه یا تولید تئاتری به نویسندگی، بازی و کارگردانی خود آنها دو قالبی است که در آثار نمایشی ما مورد غفلت قرار گرفته است. قطعاً همراهی با نوجوانان در بازی و اجرا راه مناسبی برای نزدیکتر شدن برای شناخت بهتر نیازهایشان است .
نوجوانی فاصله بین کودکی و جوانی و بهنوعی گذر از یک دنیا به دنیای دیگری است که توجه به آن بسیار اهمیت دارد.ما برای ارتباط با این گروه سنی نیازمند مفاهیم مختص به خود هستیم. مفهوم، زبان و فرم اجرای آثار آنها با تئاتر کودک و بزرگسال کاملاً متفاوت است.
قطعاً نزدیک شدن به این گروه سنی و خواندن قصههای مرتبط با آنها کمک بزرگی برای شناخت بهتر روحیه و فضای ذهنی و فکری این عزیزان به شمار میآید. ما منابع و داستانهای فراوانی در ادبیات و فرهنگ ایرانی داریم که میتواند برای اجرا مناسب باشد.
«قصههای مشدیگلینخانم» ازجمله منابع باارزش برای تولید آثار نمایشی گروه سنی نوجوانان است. با خواندن داستانهای این کتاب متوجه اهمیت و شخصیتی که در گذشته برای گروه سنی نوجوان قائل بودند، خواهیم شد.
بهشخصه مخالف استفاده از نمایشنامه و اقتباس از متون خارجی برای تهیه و تولید آثار نمایشی ویژه نوجوانان هستم. استفاده از متون دیگر فرهنگها برای بزرگسالان که فرهنگ و تفکرشان شکل گرفته است، مشکلی ایجاد نمیکند اما استفاده از این متون برای کودکان و نوجوانان که نیازمند تغذیه فکری مناسب هستند؛ خطرناک است. ما با استفاده از نمایشنامههای غربی فرهنگ غریبه را به آنان منتقل میکنیم و بعد منتظر مبارزه با تهاجم فرهنگی هستیم.
متأسفانه ما در تولید اثر به سمت استفاده از متن، فرم و شیوه اجرای غربی رفتهایم، درحالیکه یک کارگردان میتواند در تمام طول عمر هنریاش از قصههای ایرانی برای تولید نمایش بهره ببرد، بدون آنکه به تکرار و کلیشه برسد. در بسیاری از موارد مفاهیم و معانی در ادبیات ایرانی و غیرایرانی آنقدر مشابه است که نمیتوان تشخیص داد کدامیک منبع برداشت دیگری بوده است. بهطورمثال، تشابه «قصه عروسی قریش» در تعزیه ما که شباهت بسیاری با داستان «سیندرلا» دارد. ما نمیدانیم تعزیهخوانهای ما قصه سیندرلا را دیدهاند یا کسی که این قصه را نوشته، تعزیه ایرانی را به تماشا نشسته است.
درهرحال ما نیازمند آموختن زبان نوجوانان هستیم تا با آنها در قالب نمایش ارتباط برقرار کنیم و همراهی با نوجوانان بهترین راهکار برای یافتن مفاهیم موردنیاز و زبانشان محسوب میشود.