برای تربیت همه بچه های جهان، در خانه تئاتر اجرا کنیم/دکتر حسن دولت آبادی
مقدمه: بچهها همچون ساز هستند و برای شنیدن صدای خوش اين ساز باید کوکشان کنیم. آنها هم مثل ساز، گاهی از كوك خارج شده، فالش میشوند و والدین ناچارند یک بار دیگر آنها را کوک کنند، تا موزون شوند. با قاطعیت میگویم که تربیت امری مستمر است و هیچ دستورالعمل خاصی وجود ندارد که بتوان با آن یکبار و برای همیشه، بچهها را تربیت كرد.
به این ترتیب از نکات مهم تربیت، حوصله، جدیت، استمرار، عزم راسخ و خالی نکردن میدان است. کافی است با آموختن این علم، آن را مانند دیگر امور طبیعی زندگی خویش، بدیهی بدانیم، آنگاه از رشد اصولی فرزند خويش لذت خواهیم برد. فراموش نکنیم که ما به دلیل عشق بسیاری که به فرزندمان داریم، عمل پیچیده تربیت او را پیگیری میکنیم، پس از کاری که میکنیم لذت ببریم. چون حاصل آن داشتن فرزندی با اعتمادبهنفس، متعادل و آماده برای زندگی بزرگسالی است. باید باور کنیم که تلاش ما در رفع کاستیهای رفتاری فرزند، پیگیری این باور است که بهتر زندگی کردن ممکن خواهد بود. اما این سکه دو رو دارد و روی دیگر آن خود ماييم.
این تصور که والدین باید خود را فدای فرزندان كرده و از لذت زندگیکردن، محروم شوند، اشتباه است. تربیت فرزند، بخشی از لذت زندگی ماست و ما هم قرار است که زندگی لذتبخشی داشته باشیم. در غیر این صورت همه كودكان امروز که روزی پدر و مادر خواهند شد، باید که خود را وقف فرزندان کنند و از دیگر لذتهای هستی بیبهره بمانند. در چنین حالتی، چه کسی از زندگی لذت خواهد برد؟
تربیتکردن فرزندان هر عصری، از ویژگیهای خاص خود برخوردار است و امروز این ویژگی ابعاد پیچیدهتری یافته، که محصول شرایط و موقعیت ویژه عصر ماست. از جمله مشکلات کنونی والدین آن است که با تشتت آراي تربیتی مواجهند، بهطوری که این گوناگونی گاه سبب سردرگمی آنها میشود.
در یکی از این نظرها، آزادی عمل کامل فرزندان توصیه میشود. چنين راهكاري از آنجا نشات ميگيرد که بسیاری، خود با روشهای سختگیرانه بزرگ شدهاند و چون خاطره خوشی از رفتار والدین خود ندارند، ترجیح میدهند فرزندشان بدون درگیرشدن با آن قید و بندها، پرورش یابد. چنین والدینی تصور خاصي از پدر و مادر مطلوب و شایسته در ذهن دارند و تلاش میکنند تا خود را با آن تصور تطبیق دهند. آنها پس از آن که تصورشان با واقعیت رفتاری فرزندشان همخوانی نمییابد، احساس گناه میکنند و میاندیشند آنچه را که شایسته تربيت فرزندانشان است نسبت به او انجام ندادهاند. این همان تصوری است که این گروه از والدین نسبت به پدر و مادر خود نیز دارند.
اما والدین آگاه، ضمن درک شرایط و با احساس مسئولیت نسبت به فرزند، در صدد یافتن روشهای موثرتر و موفقتر تربیتی برمیآیند. این والدین دریافتهاند که تربیت فرزند، اساسیترین وظیفه آنهاست، وظیفهای که وادارشان ميكند از این راه به جنبههای روحی و جسمی فرزندان خود با دقت و درایت بیشتری بپردازند.
این توصیف که والدین باید مانند باغبانی آگاه عمل کنند، دور از واقع نیست. هیچ باغبان دلسوز و دارای برنامهای گلهای خویش را پس از کاشت، به حال خود رها نمیکند. کار باغبان جستوجو برای یافتن مکان و شرایط مساعد کاشت، انتخاب بذر مناسب قبل از کاشت، آبیاری، زدودن علفهای هرز و محافظت از گیاه کاشته شده است. پرداختن دقیق و اصولی به همه این امور دشوار است و فقط با عشق و علاقه، ممکن خواهد بود، اندیشیدن به سرانجام کار عاملي است که همه دشواریها را از سر راه برمیدارد و حصول نتیجه را آسان میكند.
تلاش والدین در جهت براي دستيابي به بهترینهاست. اما این بهترینها به صبر و آگاهی احتياج دارد. تربیت فرزند یعنی آموختن مهارت «درست زندگی کردن» از راه برقراری ارتباط صحیح با دیگران، کسب توانایی مواجهه اصولی با مشکلات و در نتیجه لذت بردن از زندگی، و رسیدن به این شرایط نیازمند کسب آگاهی نسبت به اصول علمی تربیت است.
این تنها شامل یک فرزند، یک خانواده و یک سرزمین نیست. آنگاه که چشمانداز وسیعتر لذت در زندگی را برای خویش متصور شویم و به فراهمآوردن شرایط مناسب زندگی برای کودکان و نوجوانان دیگر، و ایجاد آرامش برای همگان بیندیشیم، سختیهایی را که برای تربیت فرزندمان متحمل میشویم، لذتبخشتر خواهد شد. وقتی به این نکته بیندیشیم که فرزند ما بايد در جمع دیگران زندگی کند و برای رسیدن او به زندگی مطلوب، رفتار مناسب یک فرد به تنهایی کافی نخواهد بود، متقاعد خواهیم شد که آگاهیرسانی به والدین دیگر، یعنی کمک به ایجاد زندگی بهتر براي فرزندمان. پس آنگاه که به صحت روش تربیتیای که در پیش گرفتیم، اعتماد کردیم و نیز شاهد سلامت رفتار فرزندمان بوديم، میتوانیم از فرصتهایی که برایمان به وجود آمده، برای آگاهکردن والدین دیگر نیز استفاده كنيم. از این دید، تربیت فرزند ما و دیگران، یک وظیفه عام انسانی و یک تکلیف جهانی است.
در این رابطه نکته خاص آن است که وقتی به این مرحله میرسیم، تفاوتهای فرهنگی جوامع گوناگون مورد سؤال قرار میگیرد. تفاوت فرهنگها، امری جدی است. آدمیان گرچه از اشتراکات اجتماعی و فرهنگی گستردهای برخوردارند اما تفاوتهای بسیاری هم دارند که از آن جمله ميتوان تفاوت فرهنگی تأثیرگذار بر تربیت کودک را نام برد. به همین دلیل هنگام پرداختن به تربیت کودک، باید به فرهنگ سرزمینی که او در آنجا زندگی میکند هم توجه داشت.
بیشک بدون توجه به فرهنگ خاص یک سرزمین، توفیق علمی و بنیادین، حاصل نخواهد شد. در این نگاه وسیع و جهانی هم، توفیق در تربیت از جامعه کوچک اما بسیار مهم خانه و از سلامت خانواده آغاز خواهد شد. اجتماع کوچکی که تأثیر خوب و بد در آن، فقط به خود محدود و مربوط نمیشود. برای رفع نگرانیهای رفتار مربوط به تفاوت فرهنگها، کافی است که به ارزشهای ثابتی که همه انسانها به آن پایبند و علاقمند هستند، فکر کنیم. هیچ جامعهای، مسوولیت پذیری، از خود گذشتگی، عشق به همنوع و دیگر ارزشهای مشترک انسانها را انکار نمیکند. تفاوت عمده، در روشهای تأمین این روشهاست.
از ما انتظار میرود که با برنامه و هدف از قبل تعیین شدهای (که هم پدر و هم مادر از آن پیروی میکنند) شخصیت هر یک از فرزندانمان را منحصر به فرد بدانیم و با تأمین امنیت و آرامش، بر اعتمادبهنفس آنها بیفزاییم. در این اقدام ابتدا لازم است رفتارهای ناصحیحی را که از والدین خودش به ارث بردهایم، کنار بگذاریم و جایگزینهای مناسب و صحیحی برای آن پیدا کنیم. ما در زندگی خود نقشهای بسیاری ایفا میکنیم و در قبال بسیاری از افراد، مسئولیتهای مختلفی میپذیریم، اما هیچ کدام از این نقشها و مسئولیتها به اندازه کاری که باید در قبال فرزندمان انجام دهیم، اهمیت ندارد.
انجام صحیح این کار، بدون آگاهی ممکن نخواهد بود و اهمیت این آگاهی، حتی از عشق به فرزند هم بیشتر است.
آن چه که از ما انتظار میرود آن است که عواطف را با آگاهی همراه کنیم، این امر زمانی رخ خواهد داد که در نگرش خویش تغییرات بنیادي ایجاد کنیم. براي مثال به جای آن که برایشان بخوانیم: «بابا آب داد- بابا نان داد» و آنها را منتظر
یاریجستن از دیگران بگذاریم، جسارت تلاش برای کسب خواستههایشان را افزایش دهیم و تفکر: «دویدم و دویدم، سر کوهی رسیدم» را به آنها بیاموزیم.
یادگیری نکاتی که به ترتیب فرزندان مربوط است سبب میشود تا این نکات به صورت امری عادی درآید و از آنچه آموختهاید در مواجهه با تواناییها و نارساییهای فرزندتان، به موقع استفاده کنید.
آنچه که در این مقاله گفته میشود، تنها روش تربیتی نیست، بلکه کوشش شده تا با برانگيختن حساسیت والدين نسبت به موضوع، آنها را با قابلیتها و تواناییهایشان آشنا كرده و بر عملی بودن امر تربیت تأکید شود. از والدین خواسته شده است با شناختی که از خود، خانواده و فرزندشان دارند، الگوهای رفتاری مناسب را برگزینند و در مسیر اهداف تربیتی یاد شده، اقدام كنند. اما اين نکته قطعی است که اقدامات ما باید.
براساس اهداف و روشهای علمی باشد. اهداف و روشهایی که باید آموخت. ضرب المثلی ایرانی می گوید: «سفره نینداخته یک عیب دارد و سفره انداخته صد عیب.» آن کس که آگاهانه به این عرصه قدم نگذارد و به تربیت تصادفی و خود به خودی فرزندش، دلخوش كند، همچون معماری است که بدون طرح و نقشه، دیوارهایی میچیند. گرچه ممکن است برخی از این دیوارها در بنای نهایی به کار آید، اما بدون تردید بسیاری از آنها تخریب خواهند شد. در تربیت کودک متأسفانه فرصت جایگزین کردن بسیاری از دیوارهای تخریب شده، هرگز نصیب ما نخواهد شد.
بذرپاشي بر زمینی که شرايط لازم براي رشد گياه را ندارد، اميد خوشهچيني مناسب را به ياس بدل ميكند. روش اجرای تئاتر در خانه ابزار بسیار مؤثری است که والدين مسئولیتپذیر به آن اعتماد کنند و نياز تربيتي فرزندشان را بر طرف كنند. استفاده از نمایش جاذبههایی دارد که میتواند قانونهاي خشک و جدی را تلطیف کند و تأثیرگذاری و ماندگاری امر تربیت را بسیار افزایش دهد. این شیوه سبب میشود تا شما از رفتار نامناسب فرزند خویش برآشفته نشوید و بلافاصله به برخوردهای خشن، فکر نکنید. اندیشمندی گفته است: «وقتی نجاری بتواند یک پونز را با انگشت فرو کند، دیگر از چکش استفاده نمیکند».
شاید پیشنهاد من مبنی بر اجرای تئاتر در خانه، عجیب جلوه کند، اما با توجهی دقیقتر به آن، مشخص می شود که این سخن نه تنها عجیب و غیر عادی نیست بلكه با توجه به بازده مناسب آن بسيار مهم مطلوب است. هزینههایی که برای تولید تئاتر در خانه صرف میشود، در مقایسه با دیگر هزینههایی که در نبود این فعالیت متحمل خواهیم شد، بسیار اندک است و با توجه به نتایج بسیار عالی و مطلوبی که از این فعالیت نصیبمان میشود، آن هزینههای اندک، هرگز به چشم نخواهد آمد.
برای تربیت همه ی فرزندان جهان، در خانه تئاتر اجرا کنیم
والدین معلم فرزند خود نیز هستند، برای او طراحی آموزشی می کنند و به او تعلیم می دهند. آن ها در این طراحی سه مرتبه را طی می نمایند. ابتدا می اندیشند که چه چیزی مناسب آموزش دادن است. سپس به گونه ای طراحی می کنند تا بدانند آنچه را که مناسب است چگونه آموزش دهند و بالاخره پس از آموزش، عمل خود را می سنجد.
این سنجش برای آن است که دریابند آیا فرزندشان موفق بوده است و آیا وی از آنچه که به او آموخته اند رضایت دارد یا نه. این آموزش به دو شیوه انجام می شود. در یک شیوه یاددهنده (معلم) یا والد طراح و مجری است و در شیوهی دیگر که شیوهی مشاورهای است، یاددهنده و یادگیرنده وظایف مشترکی دارند و ضمن گفتگوی با هم، در مورد هدف و محتوای آموزش و فعالیت ها به توافق میرسند و نتیجه می گیرند.
در شیوه ی دوم آموزشدهنده، باید فضا و محیط مناسب را تدارک ببیند، به آنچه که مورد توجه و علاقه ی یادگیرنده است توجه کند و آنچه را که آموزش داده می شود از قبل مورد مطالعه قرار دهد. یعنی به توان یادگیرنده توجه نموده و روی مسائل واقعی کار کند. به روش دوم «یادگیرنده محور» گفته می شود در این روش از مربی یا والد خواسته می شود بر پرورش همه جانبه ی شخصیت یادگیرنده متمرکز باشد تا او آنچه را که ارزش های مورد پی گیری جامعه است بیاموزد و به آن عمل کند.
مشارکت کودکان و نوجوانان در فعالیت های تئاتری، انجام روش یادگیرنده محور است. شناسایی اشتباه فرزند، توجه کردن به نیازی از نیازهای اوست. پس از این باید در نمایشی که به صورت غیرمستقیم به آن نیاز خاصی میپردازد، مشکل مطرح گردد و با قراردادن فرزند در موقعیت بازیگر مدافع ارزش مورد نظر، شرایط برای تغییر رفتار وی ایجاد گردد. مبنای این مقاله نیز همین است.
حالا این سوال مطرح می شود که «چه قابلیتی در تئاتر وجود دارد که سبب می شود تا در خانه تئاتر اجرا کنیم؟». در پاسخ به این سوال مهم به برخی قابلیت های مهم تئاتر و اشتراکات آن با رفتارهای واقعی و غیرتئاتری والدین و فرزندان می پردازیم و برای سهولت دریافت پاسخ، مطالب به صورت پرسش و پاسخ ارایه می گردد.
تئاتر در بروز احساسات و پذیرش ناکامی توسط بچه ها، چه نقشی ایفا می کند؟
تئاتر سبب می شود تا بچه ها احساسات خود را بروز دهند آنها همچنین با تئاتر احساسات مختلف، حتی احساسات ناخوشایند را به صورت شبه واقعی اما با شدتی به مراتب کمتر از نمونه ی واقعی اش، تجربه می کنند. تئاتر باعث بیرونی و عینی شدن احساسات آنها هم می شود و بیرونی شدن احساسات سبب می گردد تا کودک و نوجوانان و نیز والدین وی، نسبت به این احساسات درونی، به شناخت برسند.
اشتیاق بسیاری از والدین برای شادمان دیدن فرزندشان سبب می شود که فرصت کسب تجارب مربوط به احساساتی چون ناامیدی، محرومیت، غمگین شدن و ... را از فرزندانشان دریغ کنند. بهتر است اجازه دهیم بچه ها این احساسات را تجربه کنند و سپس با آنها همدلی کنیم. همدلی با بچه ها در زمانی که مثلاً «به دلیل گمشدن اسباب بازی خود غمگین هستند سبب خواهد شد که آنها از تنهایی بیرون بیایند و غم برایشان قابل تحمل شود.
نتیجه ی مطلوب پایان نمایشی که قهرمانش دچار فضائی غمگنانه شده است اما شرایط به گونه ای است که او به موفقیت دست می یابد، باعث کسب تجربه های موفق کودکان و نوجوانان تولیدکننده یا مخاطب تئاتر خواهد شد. این اقدام آنها را برای اتفاقاتی که زندگی واقعی که غمگینشان خواهد کرد، آماده می سازد. همانطور که پس از زخمیشدن فرزندمان، ابتدا زخم او را ضدعفونی و پانسمان می کنیم و درمان را به گذشت زمان واگذار می نماییم، تئاتر نیز در مورد دردهای روحی به همین روش مناسب عمل می کند. مطرح کردن غم حاصل از اتفاقاتی که برای قهرمان نمایش رخ می دهد، همدردی با او و ایجاد شرایط تحمل این وضعیت توفیقی که قهرمان در پایان اثر کسب می کند هم، معادل همان پانسمان کردن است. مخاطب کودک و نوجوانان با دنبال کردن تئاتر و همراهی با قهرمان، پا به پای او، این مسیر را تجربه می کند.
معنی این اقدام آن است که درمان دردهای روحی نیازمند همدلی، تحمل و صرف زمان است، درک-کردن و همسویی با احساسات قهرمان تئاتر، از جنس درککردن فرزند و همسویی با احساسات اوست. کاری که تئاتر انجام میدهد همان است که والدین در شرایط مشابه، با قرارگرفتن در کنار فرزند، انجام میدهند و موجبات آرامش وی را فراهم میآورند.
والدینی که می کوشند حتی در بازی های برد و باختی در کنار فرزندشان قرار گیرند و شرایط را برای برد دائمی وی فراهم سازند، مرتکب اشتباه بزرگی می شوند. واقعیت آن است که هیچ کس برای همیشه برنده ی بزرگ زندگی نیست. شرایط زندگی برای فرزند ما نیز چنین خواهد بود. برخورداری از ظرفیت تحمل ناکامی، ضرورتی است که کودک باید آن را از نخستین سال های زندگی تجربه کند و بیاموزد.
نتیجه ی حاصل از شکست بی خطری که از تئاتر حاصل می شود، شرایط را برای مواجههی بچه ها با واقعیات زندگی فراهم می سازد. کودک و نوجوانان همانقدر که از موفقیت هایش شاد می شود، باید بتواند با غم حاصل از عدم توفیق نیز کنار بیاید. مهمترین کار این است که او با الگوپذیری از قهرمان تئاتر می آموزد لازم است بعد از هر ناکامی تلاش کند تا راه های کامیابی را فراگیرد و برای کسب موفقیت های بعدی راهی بیابد.
تاثیر تئاتر در برقراری ارتباط موفق بچه ها چیست؟
والدین باید بتوانند ارتباط موثری با فرزندان خود برقرار سازند تا بچه ها نیز رسیدن به این شرایط را بیاموزند. این یکی از موفقیت های خاص تربیت فرزند محسوب می شود.
شرکت بچه ها در گفتگوی دوطرفه، زمینه را برای بروز علاقه، استعداد، موضع گیری و حتی مخالفت با یک موقعیت و اندیشه فراهم می سازد. مواجههی دو نیروی موافق و مخالف در تئاتری که کودک در آن بازی می کند، همین فرصت خاص را فراهم خواهد ساخت. در یک تئاتر خوب و مناسب بچه ها، آنها می آموزند که در صدد دفاع از خوبی ها برآیند و علیه بدی ها موضع گیری کنند و در انجام این عمل مباشره و گفتگو نمایند. آنها این موضع گیری را در یک الگوی شایسته که توسط نویسنده ی داستان نمایشنامه و یا خود شما طراحی شده است، به صورت علنی و بیرونی ابراز می دارند. در این شرایط، تئاتر فرزندان ما را به کشف موقعیتی معنادار و مرتبط با زندگی واقعی هدایت می کند و با آزادی عملی که به آنها می دهد، ثبات و ماندگاری یادگیری را افزایش می بخشد.
عملکرد تئاتر در رفع اشتباهات بچه ها چیست؟
تئاتر قادر است زمینههای علاقهی اموری که ما مایلیم فرزندمان به آن بپردازد را در او ایجاد کند. فراموش نکنیم که با انسانی زنده و دارای اراده سروکار داریم و چنین انسانی خطا هم میکند. قرار نیست که ما فرزندی مطیع داشته باشیم بچهها شخصیتهای مستقلی دارند و باید اجازه دهیم که راه بیفتند و اشتباهات و خطاهای قابل گذشتگان را نادیده بگیریم. مطمئناً این سخن به معنی سوقدادن بچهها به سوی اشتباه نیست. تئاتر فرصت اشتباهکردن و بازگشتن از مسیر اشتباهی را که توسط قهرمان صورت میپذیرد ایجاد میکند. آنچه که ارسطو در کتاب «فن شعر» با عنوان «هامارتیا» یا ضعف تراژیک یاد میکند، همان اشتباهی است که از قهرمانان محبوب و توانا هم سر میزند. نتیجهی پایانی تئاترها، همان است که بچهها از درافتادن قهرمان به ورطهی اشتباه نتیجه میگیرند.
تئاترهایی که برای بچهها یا با مشارکت آنها تدارک میبینیم، برای خود ما نیز آموزنده است. رفتار ما باید نشاندهندهی تحمل ما باشد. اگر ما در مقابل اشتباهات کودکان خود تحمل داشته باشیم و به جای توهین، تحقیر و دادن لقبهای بد، راه جبران و عدم تکرار آن اشتباه را به آنها بیاموزیم، آنها نیز خواهند آموخت که اشتباه یعنی قدم گذاشتن در مسیر یادگیری. به این ترتیب میآموزند که از همهی کارهایشان نتیجهی عالی به دست نخواهد آمد. این همان کاری است که داستان توانای یک تئاتر انجام میدهد.
گفتگو به عنوان یکی از عناصر مهم تئاتر چه تأثیری بر بچه ها دارد؟
مشارکت در گفتگوی موفق، توفیق دیگر تئاتر است. کودک و نوجوانی که در تولید تئاتر شرکت میجوید، یا به دیدن آن مینشیند، چنین گفتگویی را تجربه میکند و به این ترتیب به توفیق در عرصههای گوناگون اجتماعی نایل میگردد و به استقلال شخصیتی نزدیک میشود. ما نیز زمانی که به گفتگوی دوسویه با فرزند خویش مینشینیم این اطمینان را در وی ایجاد میکنیم که باورش داریم و او انسان بزرگی است. چنین گفتگویی نیازمند منطق و شرایط گفتگوی دو انسان فهمیده و محترم است. مذاکرهی درست آن نیست که فقط یک نفر به تمام خواستههایش برسد بلکه باید هر دو طرف راضی باشند. این احترام سبب میشود تا بچهها به خود اعتماد کنند. حتی در مذاکرهی مربوط به قبولاندن اشتباهی که از فرزند سر میزند نیز، حفظ این احترام لازم است. چنین احترامی سبب میشود که بچهها ضرورتهای جدی را بپذیرند، به آن احترام بگذارند و برای انجام آنها مجاب شوند.
تئاتر در شرایطی بسیار کارساز، پذیرفتنی و از پیش طراحی شده، از این شرایط برخوردار است و با الگوی شایستهای که ارایه میدهد قادر است این باورپذیری احترامآمیز را در بچهها ایجاد کند.
از این گذشته، گفتگویی که در تئاتر صورت میپذیرد قادر است لکنت زبان بازیگری را که دچار این عارضه است مرتفع سازد.
نقش و تاثیر الگوهای مناسب و نامناسب چیست؟
آنچه که بچهها از رفتار و عمل میآموزند به مراتب بیشتر از کلام و سخن است. تقلید از خصوصیات بچههاست. این را میتوان در بازیهایشان هم مشاهده کرد. بسیاری از رفتارهای مناسب و نامناسب بچهها از افرادی که در اطرافشان هستند و یا حتی از بازیگران فیلمهایی که میبینند نشأت میگیرد. پس باید شرایطی را برای برقراری روابط مناسب آنها فراهم کرد و مراقب رفتارهایی که مشاهده میکنند یا فیلمهایی که می بینند، بود. البته به موازات این توجه، باید به آنها بیاموزیم که هر رفتاری مناسب نیست.
تئاتر امکان خوبی در ارایهی الگوهای مناسب و نامناسب به حساب میآید. رفتار نامناسب یک شخصیت داستانی، کودک را متوجه بد بودن آن رفتار میکند و شرایطی میسازد که مرتکب ان اشتباه نشود. حساسیت و اهمیت الگوپذیری فرزندان و توجه به این نکتهی حساس سبب میشود تا والدین بر جنبههای خوب رفتار خود نیز دقت کنند و حتی به صورت نمایشی به ایفای نقشهای مناسب شخصی و اجتماعی بپردازند. همچنین توجه به این نکته سبب میشود تا از تذکردادنها و تنبهکردنهای غیرضروری برای رسیدن فرزند به رفتار مناسبی که از او انتظار میرود نیز کاسته شود.
همذاتپنداری مخاطب، خصوصاً مخاطب خردسال با قهرمانان موفق، خیرخواه و مثبتاندیش برخوردار از صفات شایسته، و مخالفت با ضدقهرمان مخالت این صفات، کوتاهترین و موثرترین راه برای الگوپذیری بچهها محسوب میشود.
در داستان تئاتر، بنا به ضرورت، شخصیت بد (آنتاگونیست) در مقابل شخصیت خوب (پروتاگونیست) قرار میگیرد. اگر شخصیت بد را از داستان حذف کنیم، کل داستان را از بین بردهایم. چون در مواجههی دائمی قهرمان با شخصیت منفی است که داستان، جذاب و پر کشش میشود و دفاع دائمی از خوبیها انجام میگردد. این امری طبیعی است که بچهها به دلیل کمدانشی و بیتجربگی دچار اشتباه شوند. این ما هستیم که در مقام والد و مربی نباید دچار اشتباه شویم و اگر اشتباه کردیم راه مواجههی با آن را بدانیم.
تئاتر این اجتناب ناپذیری ارتکاب اشتباه را برملا می سازد و در ادامه، راه بازگشت مسیر اشتباه را هم می-نمایاند، نکته ی دیگر آن است که تنبیه صورت پذیرفته در داستان تئاتر، بچه ها را در پذیرش نتیجه ی تلخ اشتباهات مجاب و متقاعد می سازد.
تئاتر دستیار قابل و توانایی برای والدین است. رفتارهای از قبیل محاسبه شده ی اشخاص بازی تئاتر، شایسته ترین الگوها را به بچه ها ارایه می کند.
همه ی الگوهای ارزشمند مورد درخواست والدین را می توان در یک تئاتر گنجاند و به تصویر کشید.
اینها برخی از قابلیت هایی است که تئاتر قادر به تأمین آن است. در مواجهه با رفتار نامناسب فرزند خود، به فکر آن نباشید که به صورت مستقیم عمل کنید و او را به اطاعت وادارید. داستان های مناسبی که برای تئاتر موردنظر برمی گزینید، تأثیر شایسته ی خود را به جا خواهد گذاشت.
اما نکته ی مهم ان است که باید، اجرای تئاتر در خانه، و نیز دیدن تئاترهای خوب، به برنامهای مستمر تبدیل شود. استمرار اجرای تئاتر سبب جلوگیری از بروز رفتار نامناسب خواهد شد. یعنی پیش از آنکه اشتباهی از سوی فرزند رخ دهد، به رفع آن از طریق تئاتر بیندیشید و به اجرای تئاتر در خانه بپردازید. تاکید می شود از استفادهی دائم از نصیحت، نتیجه-گیری مستقیم، و پرداختن مستقیم به اشتباه فرزند اجتناب ورزید.
همچنین تئاتر را به امکانی برای سرگرمی و شادمانی افراد خانه بدل سازید. سرگرمی عنصر اصلی همه ی تئاترهاست و این عنصر، در تئاتر خاص کودک و نوجوان، مهمتر است. مطمئناً منظور از سرگرمی، ساده انگاری و سطحی نگری و لودگی نیست، بلکه رعایت جاذبه های ساختاری است که در همه ی داستان ها رعایت می شود. ایجاد درگیری، کشش، تعلیق، کشمکش، گرهافکنی، گرهگشایی، رسیدن به اوج و نتیجه و دیگر جاذبهه ای موجود در ساختارداستان، و نیز جاذبه های ارزشمند مربوط به تولید و اجرای یک تئاتر، همان است که نویسندگان و کارگردانان و بازیگران تئاتر به آن توجه دارند.
چه مکانی از خانه برای این فعالیت مناسب است؟
با نگاهي به بازيهاي کودکان درخواهيم يافت که آنها خود مکان يا مکانهايي از خانه را براي اين فعاليت برميگزينند. گرچه شما هم ميتوانيد از گوشهي يک اتاق براي اجراي تئاتر استفاده کنيد، اما منظور من لزوماً جايي در کنج يک اتاق نيست. هدف از ارايهي اين پيشنهاد رسميت بخشيدن به فعاليتهاي تئاتري درون خانه است. براي انجام چنين رسميتي، جايي مشخص و داراي اهميت را براي اين منظور در نظر بگيريد. يک ضلع کمعرض از مستطيل هال يا بزرگترين اتاق خانه، ميتواند يکي از اين مکانها باشد.
مساحتي به عرض مکان در نظر گرفته شده و به عمق دو متر يا بیشتر، به ايجاد اين صحنهي کوچک تئاتری کمک خواهد کرد. ميتوان به کمک يک ميله پردهي نصب شده بر سقف ضلع جلوي اين مستطيل، پردهي جلوي صحنهي تئاتر را هم پيشبيني کرد. در چنين شرايطي، پردهاي بر اين ميله بياويزيد يا ترتيبي دهيد تا پيش از اجراي تئاتر توسط فرزند يا فرزندانتان، پردهي مورد نظر بر آن آويخته شود. بخشي از هال خانه که نسبت به بقيهي مساحت هال داراي اختلاف سطح است، براي صحنهی تئاتر خانگي شما مناسبتر خواهد بود.
در خانههای کوچک چگونه تئاتر اجرا کنیم؟
اگر شرايط خانه ي شما به گونهاي است که نميتوانيد با سن و پرده چنين فضايي را ايجاد کنيد، نااميد نشويد، شما و فرزندتان بدون صحنه و پرده هم قادر خواهيد بود که در خانه تئاتر توليد کنيد و آن را به اجرا بگذاريد. مهم توليد و اجراي مناسبي است که بتواند اصول تربيتي مورد نظر شما را تأمين نمايد و آموزش دهد. در صورت کوچک بودن فضای خانه میتوان به هنگام اجراي تئاتر امکاناتی مثل ميز غذاخوري، مبلها و... را جابجا کرد و امکان موردنظر را ایجاد نمود. نبود پردهي آويخته شده از سقف را هم ميتوان با نگهداشتن پارچهاي ساده که دو نفر آن را قبل از شروع تئاتر از دو طرف نگه ميدارند تا صحنه ديده نشود، جبران کرد. مهم آن است که فعاليت مربوط به اجرای تئاتر در خانه را جدي بگيرد و به آن رسميت ببخشيد.
در صورتي که در خانه تان از حياط مستقلي برخورداريد، در شرايط جوي مساعد روي چنين مکاني براي اجراي تئاتر حساب کنيد.
آیا انجام این فعالیت سابقه دارد؟
استفاده از حياط خانه براي اجراي عمومي تئاتر، در تئاتر قرنهاي 16 و 17 برخي کشورهاي اروپايي، از جمله اسپانيا متداول بوده است و هنرمندان صاحبنامي چون كالدرون، و دِوِگا تئاترهايشان را در حياطهاي بزرگ خانههايشان به اجرا ميگذاشتند و زنان و مردان بسياري در همين حياطها به ديدن اين تئاترها مي نشستند. يکي از مکان هاي اصلي اجراي نمايش سياه بازي کشور ما نيز حياط خانه ها بوده است. براي انجام اين منظور تخت هايي را بر روي حوض خانههاي سنتي که معمولاً در وسط حياط بود قرار مي دادند و به اين ترتيب صحنه اي موقتي ايجاد مي نمودند. آنگاه مجريان نمايش بر روي چنين صحنه اي به اجرا مي پرداختند. تماشاگران نيز با استقرار در اطراف حوض به تماشا مينشستند. برگزيدن نام«تخت حوضي»براي نمايش سياهبازي کشورمان به همين دليل است.
در برخي شهرهاي با قدمت کشورمان نيز، چنين ابتکار عمل هايي را مشاهده ميکنيم. مرحوم محمد دنيوي که نوازنده و خوانندهي محبوب مازندراني است، حدود پنجاه سال پيش در شهر ساري و خانهاش در خيابان قارن، کوچهي نوشآبادي، تئاتر اجرا مي کرد و تماشاگران بزرگسال و خردسال، از تئاترهايي که او در اين مکان به اجرا مي گذاشت ديدن مي کردند و از آنها لذت ميبردند.
اين ابتکار عمل در مدارس شکل ديگري به خود مي گيرد. اگر مدرس هاي فاقد سالن اجراي تئاتر يا محل تجمع مناسب باشد، مي توان تئاترها را در کلاس درس يعني محل استقرار معلم به اجرا گذاشت و از امکانات موجود در کلاس استفاده کرد. نمايشنامههايي که در مجموعهي ده جلدی «نمايشنامه هاي آسان براي اجرا در کلاس درس و صحنه ي تئاتر» نوشتهام که شامل 125 نمایشنامه است. دقيقاً چنين مكاني برای اجرای تئاتر پیشبینی شده است.
يكي از چهرههاي جهاني تئاتر كه به توليد و اجراي تئاتر در خانهاش اقدام ميكرد استانيسلاوسکي روسي است.
کنستانتين سرگيويچ استانيسلاوسکي هنرمند نامدار قرن بيستم که تئاتر امروز جهان مديون نظريات بسيار کارساز، ارزشمند و تعيينکنندهي اوست، آنجا که از خاطرات کودکياش مي گويد، توضيح مي-دهد که تا چه اندازه تئاتر براي او، برادران، خواهران و والدينش اهميت داشته است. او در کتاب«زندگي من در هنر» همچنين به تئاترهايي که در مکاني خاص از خانه شان اجرا مي کرده اشاره مي کند و بر چگونگي رفتن به سالن هاي رسمي تئاتر شهرش، به عنوان جايزههايي که از پدرش دريافت مي کرد هم تأکيد مي نمايد.
در بررسي زندگي استانسيلاوسکي در مييابيم که اين شخص در بزرگسالي، تا چه اندازه خلاق بوده است. علاوه بر اين، مثبت انديشيهاي او نشان مي دهد که با چه اعتماد به نفس بالايي، شکستهايي را که در مسير زندگي و نيز فعاليت هاي مربوط به تئاتر تجربي خويش با آن مواجه شده، ميپذيرفته و آنها را به پيروزي و موفقيت بدل مي ساخته است. علاوه بر اين پايبندي او به اصول اخلاقي و نظم، توفيق او در کسب
موفقيت هاي بالاي اجتماعي و نيز اشتیاقش در پذيرش مهربانانه ي ديگران هم قابل توجه ميباشد. استفاده از موقعيت و نفوذ شخصي خود جهت ايجاد شرايط مساعد فعاليت هاي تئاتري براي ديگران، از ديگر جنبه هاي مثبت شخصيت استانيسلاوسکي است. بدون شک انجام فعاليت هاي تئاتري در ايام کودکي و نوجواني و زيرنظر والدين، نقش بسيار مهمي در شکل گيري چنين شخصيتي داشته است.
حال که چنين است چرا خانوادههاي امروز جهان خود را از چنين قابليت مهمي محروم کنند و به اين امکان توانا و کارساز بيتوجه بمانند. کافي است فرهنگ استفاده از تئاتر براي ارتقاء شخصيت و افزايش قابليت هاي فرزندان تثبيت گردد تا ضمن بهره گيري از اين قابليت کمهزينه و مؤثر، اثرات برجسته ي آن را بر فرزندان و نسل آينده خود شاهد باشيم.
آيا تئاتر عروسكي را هم ميتوان در خانه اجرا كرد؟
براي اجراي تئاتر عروسکي هم مي توان چنين فضاي مناسبي را متناسب با نوع نمايش عروسکي تدارک ديد. ايجاد«خيمه»براي توليد و اجراي نمايش عروسکي خانگي شرايط لازم را ايجاد خواهد كرد. همانطور که مشاهده میشود، در بخش تئاتر عروسکي اين کتاب، توضيحات نسبتاً جامعي در مورد اجراي تئاتر عروسکي ارايه شده است.
شكل تازهاي از اجراي تئاتر در خانههاي امريكا متداول گشته كه كودك شكلدهنده، ارايه كننده و ادامه دهندهي آن ميباشد. در اين نوع از تئاتر كه والدين نيز در آن مشاركت ميكنند، كودك است كه همچون كارگردان، همه چيز را تعيين ميكند و والدين در اختيار او قرار دارند و خواستههايش را براورده ميسازند. گرچه اين نوع از تئاتر مرحلهاي قبل از تئاتر خلاق است كه «تكرار و تمرين زندگی، محسوب میشود اما از برخي ويژگيهاي تئاتر خلاق هم برخوردار است: «تئاتر خلاق» نياز به دست نوشته يا ضابطههاي بسيار كنترل شده ندارد و تمام تمركز خود را فقط بر روي كودكان به عنوان شركت كنندههاي خويش ميگذارد.
كودكان بزرگتر به گسترش كار خويش و در نهايت مهيا كردن نمايشي براي بيننده مشتاقند. اين بسيار عالي است زيرا بعدها اين ميل به صورت «حضور در اجتماع» خواهد شکفت.
در اين تئاتر نقش والدين توسط كودك تعيين ميشود: «ممكن است دختر يا پسرتان بخواهد شما يك انباردار يا مشتري باشيد. ممكن است او از شما بخواهد تا نقش يك دكتر، بيمار، رانندهي اتوبوس و يا حتي يك عابر را بازي كنيد. همان شخصي كه او ميخواهد بشويد.»
در اين شكل از تئاتر، والدين سعي نميكنند همچون ديگر موارد، در موقعيت والد، توصيه كنند، نصيحت نمايند و... بلكه در اختيار كودك قرار ميگيرند و زماني كه در موقعيت نقش خود حضور مييابند، اظهار نظر ميكنند، به اختصار سخن ميگويند و ميكوشند تأثير مورد نظر را بهجا گذارند. همچنين در صورت تمايل كودك، والدين در انتخاب مكان اجراي نمايشي كه او تدارك ميبيندكمك ميكنند. مثلاً گوشهاي از اتاق را كه كودك اسباب بازيهايش را در آنجا نگهداري ميكند، براي نمايش آماده میکنند.
زيرا براي اجراي اين نوع از تئاتر به مكاني ثابت نيازي نيست. از وسايل سادهاي هم كه در اختيار است براي نمايش مورد نظر استفاده ميشود: «يك مكان هم براي بازي فراهم كنيد. براي مثال ميتوانيد گوشهاي كه كودكتان اسباب بازيهاي خود را قرار داده است انتخاب كنيد. وسايل بازي ميتوانند چيزهاي پيشپا افتادهاي باشند: يك شال ميتواند نقش شنل يا كمربند يا چيزهايي از اين دست را بازي كند. كلاه ميتواند معني ديگري داشته باشد و سبد، كيف و يا ظرفهاي پلاستيكي، وسايل مفيدي در اين رابطه هستند.
نبايد تئاتر خلاق را محدود به مكاني خاص نمود. از آنجا كه اين نمايش بر اساس انگيزه و تمايل خودجوش و ناگهاني به اجرا درميآيد، به ندرت در مكان از قبل تعيين شدهاي انجام ميگيرد. اين نمايش در آغاز كوتاه و از هم گسيخته است اما به مرور و با افزايش سن كودك، طولانيتر شده و بر جزئياتش نيز افزوده ميشود. داستانها و بخشهاي دوست داشتني، بارها و بارها تكرار ميشود ولي حتي در اين ميان نيز ايدههاي نو دائماً خلق ميشوند و به اين ترتيب تئاتر خلاق، قوهي تخيل كودك را نيز پرورش ميدهد.»
اين شكل از تئاتر كه به ظاهر گسيخته و بي هدف يا كم هدف تلقي ميشود، مانند ديگر شكلهاي تئاتر كودك و نوجوان، براي كودك داراي امتيازات بسياري است و از اهميت بالايي برخوردار ميباشد. برخي از امتيازات اين نوع تئاتر عبارتند از::
1- افزايش قدرت تخيل و آگاهيهاي زيبايي شناسانه
2- ايجاد قدرت فكركردن مستقل و منتقدانه
3- پرورش روحيهي جمعي و افزايش توانايي همكاري با اطرافيان
4- بالا بردن سطح مهارتهاي ارتباطي
5- ايجاد احساسات و هيجانهاي سالم
6- ايجاد شناخت نسبت به خود
7- شادي و تفريح
8- فراهم آوردن زمينهي مقدماتي براي حضور در جريان تئاتر بزرگسالانه در سالهاي بعد
وقتي كه در سنين بالاتر، اين فعاليت خودجوش به تئاتر سامانيافته بدل ميگردد، امتيازات ديگري به مجموعهي فوق افزوده ميشود كه عبارتند از:
1- ارتقاء تجربههاي زيبايي شناسي
2- كسب آگاهيهاي اجتماعي و ارزشهاي فرهنگي
3- شركت جستن در شكلي از هنر گروهي
4- اگاهي يافتن نسبت به تاريخ و حوادث بشري
اين نوع فعاليت تئاتري چه عوايدي براي والدين دارد؟
برجستهترين عوايد حاصل از اين فعاليت براي والدين عبارتند از:
1- براي سازندگي زندگي كودك خود از زمان به شكل بهينه استفاده ميكنند.
2- بر اساس مشاهدات خود از احساسات، علايق، ترسها و شاديهاي كودك خويش آگاه ميشوند.
3- شادي! پدر و مادر ميتوانند به عنوان فعاليتي تفنني از چنين كاري لذت ببرند
براي مشاركت آگاهانهي والدين در اين فعاليت كودك خود، مراكز متعددي در آمريكا فعاليت دارند. مراكزي مانند:
1- انجمنهاي محلي، انجمنهاي زنان و مكانهاي تفريحي شهر يا شهرك
2- كتابخانه، موزه، كليسا، تفريحگاهها و اردوگاهها
3- كلاسهاي ساليانهي دانشگاههاي محلي و يا كلاسهاي تابستاني تشكيل شده براي كودكان
4- مراكز هنري و مراكزي كه تئاتر حرفهاي توليد ميكنند و... .
همانطور كه مشاهده ميشود مراكز فرهنگي و اجتماعي مصمم شدهاند تا خانوادههاي آمريكايي را در انجام اين حركت با ارزش ياري رسانند. به مطلبي كه در پايان اين مقاله آمده است توجه ميكنيم تا به حساسيت اجراي تئاتر در خانه بيش از پيش واقف گرديم:«بازي شما را به كجا ميبرد؟ اشكها و لبخندها نشاندهندهي آنند كه نمايشنامهنويس و بازيگران شما را تسخير كردهاند. در هر حال هميشه نميتوان احساسات را بهطور شفاهي بيان كرد. بحث شما و فرزندتان در بارهي احساس او از چيزي كه اتفاق افتاده است، ميتواند براي هردوي شما مفيد باشد... چنين توليدي بايد لذتبخش باشد».
اين تئاتر که بر اساس تمايل و انگيزهي کودک و به صورت خودجوش توليد ميشود، همچون بازيهاي كودكانه، ظاهراً از هم گسيخته است. افزايش سن کودک و کسب تجربههاي تئاتري، هم سبب سامان يافتن اين فعاليت و طولانيشدن نمايشها ميشود و هم اين که موجب ميگردد تا تخيل فرزند شما پرورش يابد. بکوشيد تا از فرصتي که در بهبود زندگي فرزند خود ايجاد ميکنيد و از شناختي که نسبت به قوتها و نيز کاستيهاي او کسب مينماييد براي تقويت قوتها و رفع کاستيهايش بهرهبرداري کنيد.
اگر شما به درستي در اين فعاليت سهيم شويد، به دليل صميمت بيشتري که در روابط فرزندتان با شما وجود دارد، ميتوان فعاليتهاي تئاتري خانه را از فعاليتهاي مشابه مهدکودک يا مدرسه غنيتر کرد. البته بديهي است که اگر اين صميميت و راحتي، در مهدکودک يا مدرسه و بين مربي و کودک هم وجود داشته باشد به چنين غنايي دست خواهيم يافت. يادمان باشد فرصتي که براي بروز خلاقيت به کمک تئاتر، براي فرزندمان ايجاد مي-کنيم به مراتب مهمتر از اجراي يک تئاتر، حتي تئاتر حرفهاي است.
با خودنماييهاي كاذب احتمالي چگونه مواجه شويم؟
يکي از نکات مهمي که بايد در انجام اين فعاليت به آن توجه شود اجتناب از«خودنمايي کاذب»است. گرچه تئاتر فرصت خودنماياندن و مطرحشدنهاي منطقي و اصولي را براي بازيگران و دستاندرکارانش فراهم ميکند، اما دقت داشته باشيم که قرار نيست از تئاتر براي خودنمايي خود و فرزندمان در مهمانيها و اجتماعات فاميلي استفاده کنيم يا آن که با دخالتهاي نظارتي از بالا و در جمع، يا سرزنشکردن فرزند در زمان وقوع اشتباهات احتمالي مربوط به اجراي تئاتر، و نيز تشويقهاي اغراقآميز، نتايج منفي و معکوسي از اين فعاليت کسب نماييم. كافي است فعاليت انجام شده توسط فرزندمان را تأييد كنيم و با متمرکزکردن همهي کساني که بينندهي تئاتر هستند شرايط را براي اجرا فراهم نماييم. اينها از جمله مهمترين وظايف ماست.
آيا ميتوان اين توليدات را براي تماشاگران بيشتر، مثلاً مهمانان هم اجرا كرد؟
هدف فعاليتهاي مربوط به توليد تئاتر در خانه اجراي عمومي نيست. اما در صورت وجود شرايط مساعد، اجراي وسيعتر اين تئاترها مانعي ندارد.
بهتر است اين فعاليتها ابتدا در جمع صميمي اعضاء خانواده ارايه و تکرار شود و پس از تسلط فرزند، در صورت تمايل او به اجرا در حضور ديگران، به اين اقدام مبادرت ورزيم. بديهي است اجراي عمومي تئاترهاي خانگي بايد در زماني كه مخاطبان از روحيهي مساعد و مناسب برخوردارند صورت پذيرد. دقت کنيد که در زمان اجرا، شرايط براي ديدن فراهم باشد. مثلاً در زمان خوردن ناهار و شام، تئاتر اجرا نشود. گرچه لازم است از حساسيتهاي فرزند خود براي مواجهه با اتفاقات نامناسبي چون ايجاد سروصدا و سخنگفتن ديگران بكاهيد، اما آنچه که در اصل بايد صورت پذيرد، ايجاد فرهنگ ديدن تئاتر، در سکوت و همراه با تمرکز مخاطبان و بينندگان تئاتر است.
چه مخاطباني براي ديدن تئاترهاي توليد شده در خانه مناسبترند؟
از آنجا که ممکن است اظهارنظرهاي سليقهاي و ناآگاهانهاي نسبت به فعاليتهاي تئاتري و نيز تئاتر اجراشدهي فرزند شما صورت پذيرد، لذا فرزندتان را براي مواجهه با نظرات مثبت و منفي و صحيح و غلط ديگران آماده کنيد. او بايد از قدرت لازم براي تحمل نظرات مخالف هم برخوردار باشد. صحيحتر آن است که از ميان ديگر خانوادههاي فاميل يا جمع دوستان، خانوادههايي را که چنين فعاليتي را باور دارند و براي انجام آن اعلام آمادگي ميکنند، شناسايي کنيد و در فرصتهاي مناسب و با هم، به ديدن تئاترها بنشينيد. انجمنهايي در کشور وجود دارد که برخي والدين در جلسات تربيتي تشکيل شده توسط کارشناسان انجمن شرکت ميکنند تا از نظرات و راهنماييهاي ارايه شده استفاده کنند. اگر عضو چنين انجمني شديد بخشي از فعاليتها را به تئاتر اختصاص دهيد. خانوادههاي شرکتکننده در اين اجتماعات ميتوانند همراهان و مخاطبان تئاتر توليد شده در خانه باشند.
گرچه اجرای تئاتر خانگی در جمع فامیل و آشنا نهی نمیشود اما هدف از این فعالیت بسیار سازنده اجرای عمومی تئاتر نیست بلکه بر اجرای بسیار خصوصی تأکید می شود.
چه موضوعاتي براي اين تئاترها مناسبتر هستند؟
موضوعات تئاترهاي کودک امروز بسيار متنوع است. مهم آن است که از طريق تئاتر مطلب جديدي ياد گرفته شود و بينش نويني کسب گردد. براي آن که يک تئاتر، خصوصاً تئاتر کودک جذاب و تأثيرگذار باشد، داستان مناسب آن بايد از تعليق لازم، معلوم نبودن پايان اثر، و اغراق متناسب برخوردار باشد: «يک متن خوب ميتواند باعث برانگيختن تفکر و تخيل شود و به کسب تجارب نو بيانجامد. چنين متني بهطور حتم به شما کمک خواهد کرد تا از راههاي متفاوت و نو نسبت به ظرايف و جزئيات زندگي، نگاه تازهاي پيدا کنيد. به کمک سؤالات واضح و کامل از دختر يا پسر خردسال خود و يا كودكاني كه مربي آنها هستيد بپرسيد از نمايش چه چيزي را دريافت کردهاند.
بهطور مثال بپرسيد:
- در صحنه چه ديدهاي؟
- آن شخصيت خاص تلاش ميکرد چه کاري انجام دهد؟
- در همان ابتدا چه اتفاقي افتاد؟
نتيجه ي چنين بحثي ممکن است شما را شگفتزده کند... تئاتر کودک بسيار گسترده است و از منابع گوناگوني قابل دریافت است.
منابعي مانند داستان هاي ملي، افسانه اي (جن و پري)، موضوعات اجتماعي معاصر، داستانهاي ماجراجويانه، درام هاي زندگينامه اي و تاريخي و... . چنين تئاتري مي تواند در قالب يک تئاتر دراماتيک، موزيکال، و واقع گرايانه (که از عوامل عادي زندگي واقعي مثل صدا، حرکت و... بهره مي-گيرد) منتج شده باشد.
به هر حال در هر مورد خط داستاني و تم (بن انديشه ـ فکر اصلي) بايد شفاف و صادقانه ارايه گرديده و چنين توليدي بايد لذت بخش باشد.
نبود امكانات صحنهاي را چگونه جبران كنيم؟
تأمين امکانات صحنه، تصاوير را جذابتر و خوشايندتر ميکند، اما اينها امکانات کمکي تئاتر هستند. يک داستان خوب و يک بازي پذيرفتني و جذاب ميتواند جايگزين همهي امکانات فني و صحنهاي شود و فراتر از همهي اينها، داستان مناسبي که بتواند اهداف تربيتي مورد نظر ما را پيگيري کند، از همه ي قابلیت های ئاتر مهم تر خواهد بود.
نمايشنامههاي مورد نياز اين تئاترها را چگونه توليد يا تأمين كنيم؟
وقتي فرزند بزرگتر شود و پا به سن نوجواني بگذارد، شما به داستان براي نمايشنامه نياز بیشتری خواهيد داشت. کتاب داستانهاي مناسبی در بازار وجود دارد اين کتاب را بيابيد و بخوانيد و با مشارکت فرزندتان آن داستانهايي را که مناسب ميبينيد به نمايشنامه تبديل کنيد.
مطمئناً با اندکي جستجو کتابهاي مناسبی را خواهيد يافت. من نيز مجموعهاي تحت عنوان «نمايشنامههاي آسان براي اجرا در کلاس درس و صحنهي تئاتر» را طي هفت سال و در 25 جلد نوشتهام که 10 جلد آن توسط نشر قطره منتشر گرديده و خوشبختانه به دليل کاربردي بودن آن مورد استقبال گستردهی مدارس، مهدکودک ها و گروه های حرفهای ایران قرار گرفته است.
در هر جلد از اين کتابها پنج نمايشنامه وجود دارد و براي هر نمايشنامه بخشهايي شامل: «طرح پيشنهادي براي کارگرداني و بازيگري ـ تحليل نمايشنامه ـ و گفتگوي پيش از اجرا» نوشته شده است. علاوه بر اين بخشي را تحت عنوان «راهنماي اجرا» در هر جلد از کتابها نوشته ام که در آن اصول کلي کارگرداني و بازيگري و توليد تئاتر توضيح داده شده است.
دو جلد از اين کتابها براي مقطع مهد کودک ـ ابتدايي، سه جلد براي مقطع راهنمايي، و پنج جلد براي مقطع دبيرستان نگارش يافته است و هر دانشآموز، مربي يا پدر و مادر ناآشنا، اما علاقمند به تئاتر قادر خواهد بود اين نمايشنامهها را اجرا کند. شما ميتوانيد از نمايشنامههاي موجود در اين کتابها براي توليد تئاتر بهره گيريد. علاوه بر اين خواهيد توانست از اين آثار به عنوان الگوي تبديل داستان به تئاتر استفاده کنيد.
انتخاب نمايشنامه ي مناسب از مهمترين کارهايي است که بايد انجام دهيد. نمايشنامهاي که با هدف تربيتي شما هماهنگي داشته و اهداف موردنظرتان را تأمين کند و نيز با امکانات شما سازگار باشد. مثلاً تعداد شخصيت هايش کم باشد بهطوري که با کمک شما (و احياناً ديگر اعضاي خانه) توسط فرزند يا فرزندان شما و يا دوست و دوستانش، و يا با تعداد کم نوآموزان و دانشآموزان کلاس، مدرسه و مهدکودک اجرايش کرد.
معيار انتخاب نمايشنامهي كوتاه يا بلند چيست؟
کوتاه و بلندبودن نمايشنامه به سن کودکان و نيز زماني که در اختيار داريد بستگي خواهد داشت. حتي ميتوان داستان مناسبي را خواند و مرور کرد و آن را با روشهاي متنوع به تئاتر تبديل کرد. در کتاب دیگرم «تربيت به کمک داستان»، به چندين روش از اين فعاليت پرداختهام.
يکي ديگر از مهمترين اقداماتي که ميتواند به توانايي هاي شما و فرزندتان در توليد بهتر تئاتر ياري رساند، ديدن تئاترهاي مناسبي است که در سالنهاي حرفه اي شهر اجرا مي شود. خود را از اين امکان بسيار مهم هم محروم نکنيد و ديدن تئاتر را به برنامه هاي هفتگي و ماهانه ي خود بيفزاييد.
چگونه ميتوان امکانات مورد نياز تئاتر را تأمين کرد؟
بسياري از والدين به دليل تصوير ذهني و تجربهاي که از تئاترهاي حرفهاي داراي دکور و برخوردار از امکانات صحنه دارند، نگراني خود را از ناتواني تأمين آن امکانات و شرايط براي توليد چنين تئاتري توسط فرزندشان به من ابراز ميدارند. همانطور که به آنها گفتهام، به شما هم ميگويم که تأمين امکانات و اشياء مورد نياز اجراي يک تئاتر، نگرانتان نکند. قراردادهاي نمايشي، کار را آسان کرده است. کافي است شيء خاصي را نشان دهيد و مثلاً بگوييد که اين دريا، يا يک در، يا تکهاي ابر است. آنوقت فرزند شما به راحتي در آن موقعيتي که شما ميخواهيد، قرار خواهد گرفت و شيء مورد نظر را با همان مفهومي که شما ميخواهيد خواهد پذيرفت.
براي توليد صداها (افکت ها)ي مورد نياز نمايش هم دغدغهاي به خود راه ندهيد. از بچهها استفاده کنيد. مثلاً براي توليد صداي باران از بچهها بخواهيد که با دو انگشت به کف دست خود بزنند. يا صداي زنبور، اردک، باد و... را بيان کنند، يا خودتان اين صداها را توليد کنيد. اين فعاليتها خصوصاً در داستانها يا نمايشهايي که در آنها صدايي خاص چند بار تکرار ميشود، بر جذابيت اثر ميافزايد. من در تمام 125 نمايشنامهي کتابهاي «نمايشنامههاي آسان ...» خود، اين تنگناها را به آساني مرتفع کردهام.
سرودن شعرهاي ساده و خواندن اين سرودها به صورت جمعي توسط بچهها و يا خواندن آنها به صورت سؤال و جواب توسط دو گروه هم، براي بچهها جذاب خواهد بود. اگر به شاعري که بتواند به شما کمک کند دسترسي نداريد از کتابهايي که حاوي اشعار کودکانه است و به تعداد زياد در بازار کتاب وجود دارد استفاده کنيد.
خودتان هم ميتوانيد با مطالعهي اين کتابها و اندکي تمرين و تکرار، کلمات و جملاتي موزون براي استفاده در نمايش توليد کنيد. اگر قرار است شعر شما دو بخشي بوده و دو مفهوم خوب و بد در آن گنجانده شده باشد، ترتیبی دهید که بخش خوب شعر را بچهها بخوانند و شما بخش ديگرش را بخوانيد.